کسی که محل آب های زیرزمینی را می شناسد و می داند کدام نقطه آب دارد و برای حفر قنات یا کندن چاه مناسب است، کسی که بر بالای کشتی می رفته و گرداب ها و حرکت موج های دریا را خبر می داده و راهنمای کشتی بوده، کسی که متخصص در علم واکنش های شیمیایی، فیزیکی و زیستی آب است
کسی که محل آب های زیرزمینی را می شناسد و می داند کدام نقطه آب دارد و برای حفر قنات یا کندن چاه مناسب است، کسی که بر بالای کشتی می رفته و گرداب ها و حرکت موج های دریا را خبر می داده و راهنمای کشتی بوده، کسی که متخصص در علم واکنش های شیمیایی، فیزیکی و زیستی آب است
خداشناس، کسی که معتقد به حقیقت و راستی است، آنکه حق نعمت یا خدمت و مساعدت کسی را در نظر داشته باشد و قدردانی و شکرگزاری کند، برای مثال گر انصاف خواهی، سگ حق شناس / به سیرت به از مردم ناسپاس (سعدی۱ - ۱۲۵)
خداشناس، کسی که معتقد به حقیقت و راستی است، آنکه حق نعمت یا خدمت و مساعدت کسی را در نظر داشته باشد و قدردانی و شکرگزاری کند، برای مِثال گر انصاف خواهی، سگ حق شناس / به سیرت بِه از مردم ناسپاس (سعدی۱ - ۱۲۵)
راه شناس. شناسندۀ راه. آشنا به راه. بلد. (از یاداشت مؤلف) : در آبی چنان کشتی آسان نرفت و گر رفت بی ره شناسان نرفت. نظامی. دگرگونه در دفتر آرد دبیر ز ره نامۀ رهشناسان پیر. نظامی. ، شناسندۀ حق. شناسندۀ راه حقیقت. اهل معرفت. (از یادداشت مؤلف) : نکردی خدای جهان را سپاس نبودی به دین پروری ره شناس. دقیقی. ولیک از دگر ره شناسان هند شنیدم هم از فیلسوفان هند. اسدی. همی جستم از خسرو ره شناس که نیکیش را چون گزارم سپاس. اسدی. به دانش چنین می نماید قیاس دگر رهبری هست بر ره شناس. نظامی. رجوع به راه شناس شود
راه شناس. شناسندۀ راه. آشنا به راه. بلد. (از یاداشت مؤلف) : در آبی چنان کشتی آسان نرفت و گر رفت بی ره شناسان نرفت. نظامی. دگرگونه در دفتر آرد دبیر ز ره نامۀ رهشناسان پیر. نظامی. ، شناسندۀ حق. شناسندۀ راه حقیقت. اهل معرفت. (از یادداشت مؤلف) : نکردی خدای جهان را سپاس نبودی به دین پروری ره شناس. دقیقی. ولیک از دگر ره شناسان هند شنیدم هم از فیلسوفان هند. اسدی. همی جستم از خسرو ره شناس که نیکیش را چون گزارم سپاس. اسدی. به دانش چنین می نماید قیاس دگر رهبری هست بر ره شناس. نظامی. رجوع به راه شناس شود
شخصی که داند کدام جای از زمین آب دارد و کدام جا آب ندارد، آن که غرقاب و تنگ آب را از یکدیگر باز داند و راهنمای کشتی شود تا بر خاک ننشیند، قاعده دان، صاحب مهارت در علوم، حقیقت شناس
شخصی که داند کدام جای از زمین آب دارد و کدام جا آب ندارد، آن که غرقاب و تنگ آب را از یکدیگر باز داند و راهنمای کشتی شود تا بر خاک ننشیند، قاعده دان، صاحب مهارت در علوم، حقیقت شناس